خاطرات مامان

یکسالگیتون مبارک

سلام عشقای مامان تولدتون مبارک من بی صبرانه منتظر یکسالگیتون بودم دوستون دارم بینهایت در حلی یکساله شدین که ارتین 6 دندون و ایتن ناز نازی 4 تا که 2 تا دیگه در حال جیک زدنایتن ناز من دست میگره را میره چند قدم تنها راه میره ولی ارتین کوچولو هنوز موفق به تنهایی راه رفتن نشده اما دست میگره راه میره مامان گفتن چقدر خوشگل فداتون بشم از نظرم زیباترین اصوات دنیا شنیدن صدا شماست موقعی که سر کار هستیم با بابایی حتما باید کلیپ های که ازتون گرفتیم ببینیم و الا تحملدوریتون نداریم بوس بوس بوس که از گونه من و بابا میکنی ایتن جونم قوت دوباره بهمون میدی مامان جان دست میزنین با اهنگ میرقصین هر جا و هر وضعیتی داشته باشین اگه اهنگ شاد گوش کنین چهر دست و پا...
18 بهمن 1392

یازده ماهگیتون مبارک

سلام عشقای مامان یازده ماهگیتون مبارک باشه فرشته های من بازم میگم دوستون دارم نمیدونین چقدر زندگیمون شیرین کردین عشقمون پررنگ کردین بازم میگم میرسی که اومدین فرشتهای خوشبختی از خودت بگم که چقدر خندهاتون صدا دار شده ایتن ناز ناز وقتی میخندی مامان بعدش قهقهه میشه وقتی با بابا دالی بازی می کنی مخصوصا آرتین جان وقتی از سرکار برمیگردم خونه میپری تو بغل من اجازه نمیدی که آیتن بیاد مامان اونم بغل من دوست داره ولی اینقدر مهربونی که سریع کوتاه میای دیگه باهم بازی میکنین خراب کاری تا ازتون غفلت میکنم میپرین تو جمام تموم موبلارو دست میگیرن دور میزنین عاشق با دست زدن روی میز هستین که صدا بده کلی بخندین جونم واستون بگه آیتن ناز نازی روی زانوهاتون مایستی ...
24 آبان 1392